در دل بیابان خشک و بی آب و علف

به گزارش تور تایلند ارزان، آب مایه حیات است و شرط لازم - و البته نه کافی- آبادانی و به واسطه این ویژگی منحصر به فرد، صندلی و نقش خاص و ویژه یی به خصوص در فرهنگ ایران دارد. کشور ما به لحاظ جغرافیایی در منطقه یی به نسبت خشک واقع شده و مبتلا به فقر نسبی آب بوده و هست. به همین سبب ما در فرهنگ ایرانی، شأن و اعتبار ویژه یی برای آب قائلیم. شاید بتوان گفت به همین نسبت که آب ارزشمند است، خشکی و بی آبی بی اعتبار خوانده می گردد و از درجه ارزش و اعتبار ساقط است. جایی که پرآب است و دار و درخت و رودخانه و جنگل دارد،

در دل بیابان خشک و بی آب و علف

در دل بیابان خشک و بی آب و علف

نویسنده: علی رنجی پور

آب مایه حیات است و شرط لازم - و البته نه کافی- آبادانی و به واسطه این ویژگی منحصر به فرد، صندلی و نقش خاص و ویژه یی به خصوص در فرهنگ ایران دارد. کشور ما به لحاظ جغرافیایی در منطقه یی به نسبت خشک واقع شده و مبتلا به فقر نسبی آب بوده و هست. به همین سبب ما در فرهنگ ایرانی، شأن و اعتبار ویژه یی برای آب قائلیم. شاید بتوان گفت به همین نسبت که آب ارزشمند است، خشکی و بی آبی بی اعتبار خوانده می گردد و از درجه ارزش و اعتبار ساقط است. جایی که پرآب است و دار و درخت و رودخانه و جنگل دارد، به بهشت روی زمین تشبیه و تعبیر می گردد و منطقه یی که آب ندارد - یا کم دارد- خرابه یی و ویرانه یی بیش، پیش چشم نمی آید. به نظر می رسد نسبت به بیابان و کویر و اصولاً جایی که آب در آنجا نیست یا کم است، در فرهنگ ما کم لطفی می گردد و آنچه حق مطلب است ادا نمی گردد. به گونه یی که کویر و بیابان سوای همه جنبه های مثبتی که دارد (چه به لحاظ توریسم و توانایی های بالقوه مالی و چه به لحاظ زیست محیطی) به صورت تحقیرآمیز، تنها قطعه زمین های بی ارزش و خشک و لم یزرع خوانده می گردد که به واقع هیچ کس برای آنها اعتباری قائل نیست.

بیشتر ما وقتی صحبت از طبیعت می گردد، آنچه در فکر مان نقش می بندد، چشم انداز ها بدیع جنگل های انبوه گیلان و دریای مازندران است و اگر خیلی فکریت بازی در خصوص طبیعت داشته باشیم، نهایتاً صخره های بزرگ سنگی و قله های برف گرفته کوهستان در خاطرمان تداعی می گردد. کمتر پیش می آید که با شنیدن واژه طبیعت، چشم انداز غریب و باشکوه کویر بی سرانجامی پوشیده از شن روان در فکر مان نقش ببندد، یا این کلمه، بیابان وسیعی را به خاطرمان بیاورد که پوشیده از بوته های خار و خس و تکه سنگ ها و تپه های کوچک است و جز جاده یی که تا بی نهایت رفته، در حالی که معلوم نیست - یا اصلاً مهم نیست- که از کجا آمده و به کجا منتهی می گردد و واحه یی کوچک در دوردست، چیز دیگری به چشم نمی خورد. جایی که اگر مردمک چشمت را تنگ کنی، چشم انداز مبهم کوهی را هم در افق ببینی که خیلی از جایی که ایستاده یی فاصله دارد و اصلاً متعلق به جای دیگری است... حوالی کاشان، درست در منطقه یی که بین کاشان و نطنز واقع شده، یکی از این نمونه ها موجود است.

در راستا کاشان به نطنز اگر اتوبان اصفهان را خطی در نظر بگیریم که منطقه را به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم نموده، با دو طبیعت بی نظیر در شمال و جنوب روبرو می شویم. هر چه بیشتر به نطنز نزدیک می شویم، در قسمت جنوبی دامنه های خشن و سنگی کرکس که در وسط بیابان در طول قابل ملاحظه یی سر به فلک کشیده، جلب توجه می نماید که خود یکی از چشم انداز ها بدیع کویری مملکت ما است. بی شک یکنواختی مسطح دشت کویری کاشان است که شکوه کرکس و حضور قاطع و بی تخفیفش را معنی می بخشد؛ دشتی که از شرق و شمال و شمال شرقی به دشت لایتناهی کویر می رسد و غرب آن را بیابان ها و دشت های مرکزی کشور فرا گرفته است؛ جایی که عجایب و غرایب طبیعی زیادی دارد. قمصر و ابیانه، یا شاید خود نطنز از این عجایب و غرایب اند. سخت می گردد تصور کرد که در چنین فاصله کوتاهی از کویر، واحه یی سرسبز هست که می توان از آفتاب داغ و سوزان کویر به خنکای آن پناه برد و آنجا پای درخت سبزی نشست و غبار گرمای بیابان از تن زدود. وقتی وارد خروجی نطنز می شوی و از جاده کوتاهی که از لای صخره های سنگی عبور می نماید، می گذری، بوی خوش سبزی و خنکی مشامت را پر می نماید و احساس غریبی تو را فرا می گیرد و وقتی دیوارهای نطنز را می بینی و باغ های اطراف شهر را، از یاد می بری که تا همین چند لحظه پیش، قدم در بیابان خشک و بی آب و علفی داشتی که تنها چشم انداز پیش رویت در شمال، کویر بی سرانجام بود و در جنوب صخره های سر به آسمان کشیده کرکس... قمصر و ابیانه هم که جای خود دارند و توضیح مکررشان آنقدر گفته شده که دیگر نیازی به تکرار مکررات نیست.

بدایع این منطقه اما محدود به نطنز و ابیانه و بخش جنوبی نیست. بخش شمالی بیابان محض است و چشم انداز غالب تا آنجا که چشم کار می نماید بیابان خدا است و بس. شیرینی این قسمت جسته و گریخته، واحه های کوچکی هستند که اگرچه به مقدار قمصر و ابیانه سرسبز و باصفا و البته مورد توجه نیستند، اما سرکی در آنها کشیدن و اقامت کوتاهی گزیدن و در آنجا استراحت کردن، حین گشت و گذار در بیابان های این منطقه بسیار دل انگیز است و به آدم می چسبد. حوالی منطقه آران و بیدگل در شمال کاشان و بادرود در شمال نطنز، از این واحه ها کم نیست. جایی مثل امامزاده آقا علی عباس، تنها نمونه یی از این واحه ها است که فضای خشک کویر را تلطیف می نماید و به آن جلوه یی بدیع می بخشد.

زیبایی های طبیعی کویر، البته منحصر به واحه ها نیست. شاید صرفاً به خاطر آنکه این واحه ها، به نسبت وسعت کویر محدود هستند و طبیعت متفاوتی دارند، به مثابه حاشیه های مجذوب کننده و تافته های جدابافته طبیعت کویر، بیشتر به چشم می آیند وگرنه در متن کویر هم غرایب طبیعی بسیار است؛ از گونه های گیاهی و جانوری گرفته تا جنس خاک و شرایط زمین شناسی. شاید به عنوان نمونه بتوان به دره های کم عرض و عمیقی اشاره نمود که در اثر سیلاب ها، به مرور زمان در سطح صاف کویر به وجود آمده اند. در حوالی جاده بادرود، تنها اگر پیاده چند کیلومتری از اتوبان به سمت شمال حرکت کنید، یکی از این چشم انداز ها بدیع را خواهید دید؛ چشم انداز یی که در بیننده حالت غریبی از بهت و ترس به وجود می آورد و آدمی را چندی به تفکر و تامل وا می دارد. طبیعت کویری کاشان و نطنز تنها بخش کوچکی از منطقه ها خشک و کویری کشور ما و جزء کوچکی از این گونه طبیعت خاص است؛ جایی که باز هم به رغم همه بی توجهی ها، به نسبت سایر منطقه ها کویری کشور توجه بیشتری به آن شده است. قاعدتاً نباید نسبت به کویرها بی توجه بود و از قابلیت های مختلف گردشگری و پتانسیل های مالی و زیست محیطی آنها غافل شد.

منبع: راسخون
انتشار: 30 آبان 1400 بروزرسانی: 30 آبان 1400 گردآورنده: thailandro.ir شناسه مطلب: 2011

به "در دل بیابان خشک و بی آب و علف" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "در دل بیابان خشک و بی آب و علف"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید